به گزارش سرویس صنفی آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اگر که به روند پیشرفت علم و فناوری ایران از چند دهه قبل تا رسیدنش به رتبههای برتر جهانی نگاهی بیاندازیم، یک موضوع را خیلی پررنگ و ملموس در همه حوزهها میبینیم وآن پیشرفت علمی ایران با راهبریِ مستمر رهبر انقلاب بوده است. از ادبیاتسازی علمی در دهههای مختلف بعد از انقلاب تا توجه ویژه به رشتههای پیشرفته مانند نانو، سلولهای بنیادی و این اواخر، هوش مصنوعی؛ تا پیشنهاد و پیگیری برای تأسیس مهمترین نهادهای متولی مانند معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و بنیاد ملی نخبگان و حتی به ثمر رسیدن پروژههای مهمی مانند رصدخانه ملی که این روزها دانشمندان دنیا را شگفتزده کرده است.
رهبر انقلاب هرساله با تمجید از زحمات نخبگان جوان کشور، آن ها را همواره به علم اندوزی و خدمت به کشور تشویق میکند. یکی از موضوعات مهمی که معمولا هر ساله یکی از مطالبات جدی رهبر انقلاب است و در دیدار با نخبگان نیز مطرح میشود، بحث اشتغال آن ها ست که امسال به صورت ویژه به هیات علمی شدن نخبگان جوان تاکید داشتند.
رهبر انقلاب در دیدار اخیری که با نخبگان داشتند از این که چرا با انواع ترفندها از هیات علمی شدن نخبگان جوان جلوگیری میشود گله کردند. و از مسئولین خواستار رسیدگی هر چه سریع تر به این موضوع شدند.
در ادامه فیلم سخنان رهبر انقلاب اسلامی را در این خصوص میبینید:
از این رو در گفتگوی اختصاصی با دو تن از دانشجویان دکتری دانشگاه های بزرگ تهران، محمدرضا گاوزن درونکلا، فارغ التحصیل مقطع دکتری دانشگاه تربیت مدرس تهران و محمد علی رحیمی نژاد، دانشجو دکتر دانشگاه علامه طباطبایی(ره) به بررسی سخنان رهبر انقلاب در این خصوص و راهکارهای جلوگیری از این موضوع پرداختیم که در ادامه مشروحی از این گفتگو را میخوانید:
سوال: به نظرتان سرمنشا اصلی جلوگیری از هیات علمی شدن نخبگان جوان و افزایش تمایل نخبگان به مهاجرت چیست؟
محمد رضا گاوزن درونکلا: به نظر بنده یکی از این موارد مهم در این خصوص اعمال نظر سلیقهای اعضای هیات علمی مسئول گزینش است این در حالی است که هیچ گزارش برجستهای از نظارت بر فرایند جذب اعضای هیات علمی در رسانهها دیده نشده است. به نظر میآید در این زمینه نیاز به شفافیت دارد و همچنین نظارت بیشتری احساس میشود.
مورد دوم زمانبر بودن فرایندهای برگزای جلسات مصاحبه و صدور حکم است، تصور کنید فردی از نظر علمی همهی شرایط (مقاله و مدارج تحصیلی مورد نظر و ...) را داشته و برای شرکت در فرایند جذب نیز مدرک زبان معتبر را کسب کرده باشد. چنین فردی باید چند سال از عمر حرفهای خود را صرف انتظار برای دریافت احتمالی حکم هیات علمی کند. این در حالی است که همزمان امکان درخواست موقعیت شغلی در خارج از کشور برای او فراهم است. نکتهی مهمتر این که؛ این فرد به دلیل طولانی شدن تحصیل برای اخذ مدرک دکتری، دیرتر از همسالان خود وارد محیط کار شده است.
مورد بعدی هم سوالات غیر تخصصی در جلسات مصاحبهی علمی و تاکید بر شرایط بومی بودن است، بعضاً دیده شده که برخی از دانشگاهها صرفاً بر شرایط بومی تاکید داشته و در شرایط اختصاصی به مواردی اشاره میکنند که چندان منطقی نمیباشد. متاسفانه این مساله نیز به صورت سلیقهای انجام میشود و حتی ارزیابی کیفی و کمی پاسخها نیز به صورت سلیقهای میباشد.
محمد علی رحیمی نژاد: به نظر بنده یکی از مهمترین دلیلی که در بحث عدم جذب نخبگان جوان وجود دارد، ترس از ایجاد یک رقیب برای اساتید حاضر است و طبیعی هست که برای اینکه منافع خودشان به خطر نیافتد این نخبگان را تایید نکنند.
مورد بعدی هم بحث محدودیت هست به طور مثال اگر ارگانی قصد جذب 5 نفر را داشته باشد و 10 نفر از سوی ارگان های مختلف معرفی شده باشند، این نخبه جوان کسی نیست که یک حامی داشته باشد که از قبل او را به نهاد های مربوطه سفارش کرده باشند و این می شود که عموما به نتیجه نمیرسد و متاسفانه یکی از مهمترین المان های هیات جذب، بر اساس همین سفارشاتی هست که صورت میپذیرد.
به نظر بنده سرمنشا این موضوعات، نگرش سیاسی به دانشگاه است و این موضوع برمیگردد به دهه 70 و دوره اصلاحات. از آن سال در تعیین افراد هیات علمی به جای آن که المان های علمی مطرح باشد، موضوعات سیاسی اولویت قرار گرفت یعنی اشخاص براساس شاخص ها و گرایشات سیاسی که داشتند مورد سنحش قرار میگرفتند. و چون دانشگاه سرمنشا تحولات در دولت اصلاحات بود، سبب شد که به این اتفاقات در سالیان بعد هم دامن زده شود.
بعد از این اتفاقات و با روی کار آمدن آقای احمدی نژاد، افرادی که به نگرش ایشان نزدیک تر بودند، راه برایشان هموار تر شد و این اتفاق مجددا در دوره آقای روحانی نیز افتاد.
سوال: به نظرتان برای جلوگیری از این امر چه اقداماتی باید اندیشیده شود؟
رحیمی نژاد: برای جلوگیری از این موضوع باید دایره نگرش نفوذ سیاسی به دانشگاه را محدود کرد وقتی افرادی در وزارت علوم جذب میشوند که سوابق هیات علمی و آکادمیک را ندارند، و عموما افرادی هستند که نگرش سیاسی دارند، طبیعی هست که در آینده این افراد باید برای کسانی که شایسته جذب هستند، تصمیم بگیرند. و در نهایت این چنین میشود.
به نظر بنده باید شاخص هایی برای بررسی شایستگی افراد تعیین شود و شفافیت نیز حکم فرما شود.
در حال حاضز ما در دانشگاه، اگر به سوابق اساتیدی که در دوره دانشجویی دکتری، هیات علمی شده اند، نگاهی بیاندازیم، میبینیم که این افراد پس از هیات علمی شدن، تازه شروع به نوشتن مقاله کرده اند در حالی که بسیاری از این نخبگان دانش بیشتری نسبت به این اساتید دارند ولی به دلیل آن که نفوذ لازم را برای هیات علمی شدن ندارند از نمیتوانند به نتیجه برسند.
نکته قابل توجه این است که در کوتاه مدت توان مقابله با این نفوذ های سیاسی وجود ندارد.
به نظر بنده باید یک سری اندیشکده و اتاق های فکری تشکیل شود تا بر اساس ملاک های علمی این افراد را جذب کنند. این یک راهکار کوتاه مدت است که میتواند در نظر گرفته شود.
راهکار بلند مدتی که میتواند در نظر گرفته شود این است که ارگان ها و افرادی که در این زمینه ها نفوذ دارند و معمولا هرساله از سوی این ارگان ها سفارشاتی انجام میشود، شناسایی شوند و جلوی نفوذ آنها در این زمینه ها گرفته شود.
یک نکته دیگری که باید ذکر کنم این است که باید در این خصوص قانون گذاری صورت پذیرد و افراد ملزم شوند به شفافیت. متاسفانه در خیلی از دانشگاه ها شاهد این هستیم که افرادی که هیچ گونه تخصصی ندارند و حتی مقاله معتبری هم ندارند، هیات علمی میشوند در حال حاظر سیستم جذب به گونه ای شده است که افرادی را که نظر منتقدانه ای دارند را جذب نمیکنند. و شاهد این هستیم که دانشجویان به جای این که چندین سال از وقت خود را صرف پژوهش و علم و دانش کنند تا بتوانند در نهایت هیات علمی شود، اما با یک سال چاپلوسی و حرکات این چنینی، در نهایت به هدف خود میرسند. مشکل اصلی جامعه ما همین است که باید جلوی این سفارش ها و نفوذ ها گرفته شود تا شاهد مهاجرت نخبگان جوان از کشور نباشیم.
گاوزن: یکی از مشکلات، اشتباه بودن معیار نخبگی و تاکید بر تعداد بالای مقالات است، با چشمپوشی از درستی آن، این معیار ابهامات زیادی دارد و باید فکری اساسی برای آن انجام داد. اینکه آیا مقالات منتشر شده مرتبط با موضوع کاری فرد مورد نظر است یانه؟ تعداد بالای مقالات منتشر شده از یک فرد که همزمان فعالیتهای اجرایی هم دارد چقدر از نظر علمی امکانپذیر است؟ مقالات منتشر شده تا چه میزان به حل مشکلات کشور کمک میکنند؟ و مسائلی از این دست. که باید یک نظارتی دقیق تر بر روی آن انجام شود تا اعضای جذب شده واقعا شایسگی و لیاقت این جایگاه را داشته باشند.
همچنین به نظر بنده اعلام ظرفیت پایین دانشگاهها برای جذب اعضای هیات علمی یکی از موضوعات مهمی است که باید حتما مورد پیگیری قرار گیرد. این در حالی است که در ارزیابیهای کمی و کیفی منتشر شده همواره بر نسبت پایین استاد به دانشجو در دانشگاههای کشور تاکید شده است. مطمئنا با افزایش ظرفیت به طور معقول و قانونی، نخبگان بیشتری که شایستگی دارند میتوانند به نتیجه تلاششان برسند.
مصاحبه از محمد رمضانی
درود بر دکتر رحیمی نژاد